شاعر : ناصرالدین شاه نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
تو كيستی كه گرفتي به هردلي وطنی؟ كه نه در انجـمنی، ني بـرون زانجمنی محمدي؟نه!علي؟نه!حسن؟نه!پستوكهای؟ كه جلوهها بنمودی چو گل به هرچمنی
جگرخـراش عـقـیقی خراش برجگریسخنگداز وسخنآفرین وخوشسخنی
به خُـلق،مثل محمد؛به خوی،مثل علی به روی،ازهـمـۀ خـلـق،خلـقت حـسنی
توآن حسين غريبي كه زيرخنجرشمر به فـكـر رنج و غـم شيـعـيان خويشتـنی
توآن حسين شهيدي كه در كـنار فـرات شدي شهـيد و نـكـردی زآب،تر،دهـنی
تو آن حسين غـريـبی كه روز عـاشورا جهان مصالحه كردی،به كهنه پيرهـنی
بـلی بـلی تو هـمـانی که روز عـاشـوراز ظلـم قـوم ستـمگـر،نبـرده یک کـفـنی
توآن حـسین غـریـبـی کهخـانه خـولـیسرت به کنج حیاط وجـداست از بـدنی
توآن حسين وحيدی كه زد به لعـل لبت يزيد،چوب،بگفتا:چهخوش لبودهنی